والله اگر ملاحظات امنیتی نبود با همان پیکان تردد میکردم
امیرالمومنین(ع) فرمودند: «ائمه حق و
حاکمان در حکومت اسلامی و روحانیون و علمای دین و حاکمان دین باید سطح
زندگیشان از سطح متوسط مردم به پایین باشد تا بتوانند دین را درست تبلیغ و
درست اجرا کنند.»
سطح
متوسط زندگی مردم را همه دارند، می بینند و این دیگر نیاز به اعداد و
ارقام ندارد، حالا مقایسه کنید با سطح زندگی نمایندگانشان؛ سطحی که بواسطه
نماینده بودن و با قانون مصوب خودشان به آن رضایت داده اند.
تسهیلات
مسکن، خودرو، راننده و تسهیلات مالی بلاعوضی مانند 100میلیون تومان سال
گذشته و حتی داستان تلخ حقوق مادام العمر! و حالا هم که ریش و قیچی را دست
خودشان دیده اند، چرا برای چند صد میلیون تومان جهت رفاه حال خودشان کلاه
قانونی نگذارند؟
در
زمانه ای که بیشترین فشار بر توده های مردم تحمیل می شود و آنها بیشتر از
همیشه پای انقلاب و نظام ایستاده اند، شما آقایان نماینده مدعی اصولگرایی
با چه رویی چنین طلبی می کنید؟ مگر شما با بقیه مردم چه تفاوتی دارید که
این چنین طلبکارانه به بیت المال نگاه می کنید؟ وقاحت زمانی به اوج می رسد
که وضعیت خود را با نمایندگان دیگر کشورها مقایسه می کنند، فاین تذهبون؟!
در
خصوص مسکن و هزینه های چند صد میلیونی که به این بهانه به نمایندگان داده
می شود، باید مثل سایر کارکنان دولت عمل شود و خانه های سازمانی برای این
منظور ساخته شود تا برای همه دوره ها هر نماینده ای که مایل بود در آنها
ساکن شود و اگر نه، نماینده با پول خودش هر طور مایل بود زندگی کند.
امیرالمومنین
که تا لحظه شهادتشان مدام داد از طبقات محروم و ستمدیده می زدند، برای این
بود که دنیا را سه طلاقه کرده بودند و به فرموده خودشان «در حالی که می
توانستند از عسل پاک و مغز گندم و بافته های ابریشم برای خودش غذا و لباس
فراهم آورند»، تسلیم هوای نفس نشدند و از دنیا به دو جامه فرسوده و دو قرص
نان رضایت دادند.
آقایان
مدعی اصولگرایی و ولایت! که دقیقاً با همین ادعاها از مردم رای گرفتید،
قسم حضرت عباس شما را باور کنیم یا دم خروسی که مدت هاست بیرون زده؟!حضرات
اصولگرا از این جبهه و آن جبهه! چرا اعتراضی نمی کنید یا اگر هم اعتراض می
کنید به این معترضید که چرا حقوقمان کم است؟! کمی رفتار و منش خود را با
فرمایشات ولایت تطبیق دهید، خواهید دید میان شعار و عمل هزاران فرسنگ فاصله
است:
«آن
وقتى که جوان حزباللهى ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه
مىرفت و به او مىگفتند که چهقدر حقوق مىخواهى، مىگفت این حرفها چیست،
مگر من براى حقوق آمدهام؟ اصرار مىکردند که بالاخره زندگى خودت و زن و
بچهات باید بگردد؛ یک چیزى بگیر. به نظر شما این ها افسانه است؟ به نظرم
اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسى وضع چند سال قبل ما را
ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولى این واقعیت است. این رویداد، در
همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههاى ما اتفاق افتاد؛ یکى،
دو مورد هم نبود. نماینده مجلس وقتى اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید
حقوق را بگیرد! بعضى از دوستان ما در دوره اول نمایندگى مجلس، شرمشان آمد
و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم؟!»
«من
الان اعلام مىکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتى که آقایان
امکانات شخصى دارند، حق ندارند از امکانات دولتى استفاده بکنند. اگر ماشین
دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتى
یعنى چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمىگرفتم که مرتب
ملاحظه جهات امنیتى را توصیه مىکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون
مىآمدم.»
«مسئول
نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و
زندگی خود را با آنها بسنجد؛ حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در
حکومت های طاغوتی بسنجد. آری؛ در دستگاه های طاغوتی، یک وزیر، یک مدیرکل و
یک رئیس، از زندگی های آنچنانی برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را
با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم!؟ نه؛ در نظام اسلامی
اینگونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمه نیست؛ یک مسئولیت و یک
خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است.»
«برادران!
من و شما داریم از آن ذخیره مىخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند.
نمىشود ما در زندگى مادى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما
به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند.»
«...مگر اعتماد مردم باقی می ماند؟ مگر مردم کورند؟ آقایان مگر مردم نمی بینند که ما چگونه زندگی می کنیم.»
حال
خودتان قضاوت کنید در این شرایط بد اقتصادی، مردم با این اقدامات و سخنان
شما چقدر می توانند نسبت به نمایندگانشان اعتماد داشته باشند؟
«پیوند
حقیقى با مردم، مستلزم حضور در میان آنان و دور نشدن از سطح متوسط زندگى
آنان است. ساده زیستى و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه کردن بیتالمال در
امور شخصى و غیر ضرورى، شرط لازم براى حفظ این پیوند است. ترویج فرهنگ
اشرافی گرى و تجمل و سفرهاى پرهزینه و بیهوده خارجى از کیسه مردم، دور از
شأن نمایندگى و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده با مردم است.»
«نمایندگان
محترم غالباً وابسته به قشرهای متوسط و برخاسته از متن تودههای میلیونی
مردمند، توقع میرود که میان آنان و تودههای مردم، بویژه مستضعفان و
محرومان، رابطهای مداوم برقرار باشد و رنج ها و محرومیت ها و خواست های
حقیقی و فوری این قشرها، در مجلس که خوان ملت و محل امید آن ها است،
انعکاسی شایسته بیابد. نمایندهای از همت و نظر بلند برخوردار است که از
صف صدرنشینان و برخورداران عبور کرده و خود را به دورافتادگان و
کوتهدستان برساند و با آنان و برای آنان باشد.»
یا
آنجا که امام خمینی (ره) فرمودند: «وکلای مجلس از طبقه ای باشند که
محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه
آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشنیان مرفه و غرق در
لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند
بفهمند.»
همه
این نوشتار برای این است که برخی مسئولان در این شرایط سخت بیشتر حواس خود
را جمع کنند تا خدایی نکرده گرفتار برگزاری عروسی های میلیونی برای
فرزندانشان نشوند.
+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 22:22 توسط حامی
|