توصيه هاى عمده حضرت على(عليه السلام) در عهدنامه مالك اشتر (قسمت سوم)
-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D9%86%D8%AE%D8%B9%DB%8C.jpg)
توصيه هاى سياسى حضرت على(عليه السلام) به حاكمان اسلامى:
1 ـ زمامدار اسلامى از مشورت با افراد بخيل و ترسو و طمع كار جداً خوددارى كند، زيرا كه بخل و ترس و حرص غرائزى است كه جامع همه آنها سوء ظن به خدا است.
2 ـ هرگز نبايد انسانهاى نيكوكار و بدكار در نزد زمامدار يكسان باشند زيرا كه اين عمل موجب مى شود كه مردم نيكوكار در كار نيك خود تحقير و بدكار در كار بد خود تشويق مى شود.
3 ـ هيچ زمامدار اسلامى نبايد سنّت هایى را بشكند كه صاحبنظران با صلاحيت جامعه اسلامى به آنها عمل نموده اند و آن سنتها موجب هماهنگى معقول مردم جامعه بوده است. و هرگز سنتى را كه سنّت هاى خوب مردم را از بين مى برد مقرر سازد.
4 ـ وظايفى كه زمامدار اسلامى بايد به طور هميشه به عهده گيرد از جمله رسيدگى كامل درباره وظايف و كارها و صفات كارگزاران است. مانند تحقيق در جريان قوه قضائيه، مجلس شوراى اسلامى و قوه مجريه كه شامل همه قواى انتظامات و اجرائيات و دفاع در مقابل دشمنان مى باشد.
5 ـ زمامدار موظف است استيضاح از خود را قانون تلقى كند و به پاسخ دادن و قبول به خطا حاضر شود و زمامدار اسلامى بايد هر گونه اتهام به ظلم و اغراض را كه از طرف مردم به او داده مى شود بر طرف سازد; اگر مردم جامعه درباره زمامدار گمان ظلم و تعدى نمودند عذر خود را از موضع يا رفتارى كه موجب بد گمانى مردم شده آشكار كند و گمانهاى ناشايسته مردم را از خود منتفى كند.
6 ـ زمامدار نبايد در امور، پيش از رسيدن موقعش شتابزده باشد يكى از وظايف بسيار مهم زمامدار حفظ قناعت و آرامش در اقدام به امور زمامدارى است و حضرت مى فرمايد: بپرهيز از شتابزدگى در امور پيش از آن كه موقعش رسيده باشد و در موقع امكان اقدام به آن امر از سستى و ضعف پرهيز نما.
7 ـ زمامدار نبايد موقعى كه ابهام و تاريكى در امرى وجود داشته باشد به جاى كشف حقيقت و پذيرش آن به لجاجت بپردازد زيرا كه پديده لجاجت بدون هيچ گونه ترديدى از عوارض بيمارى مهلك خودخواهى است كه غالب اوقات آدم لجوج با عناوين مختلف آن را براى خود تجويز و ضرورى تلقى مى نمايد. لذا زمامدار بايد از لجاجت در كارها و حقائق دورى جويد. و هر زمانى كه حقيقت آشكار شد در پذيرش و اقدام مطابق آن سستى نكند.
8 ـ زمامدار نبايد در امورى كه مردم همه در آن مساويند خود را بر ديگران مقدم بدارد. حضرت مى فرمايد: اى مالك گمان مبر كه براى تو در نزد خداوند امتيازى است كه بوسيله آن مى توان خود را در حق حيات و حق كرامت، حق آزادى و غيره فوق ديگران تلقى كنى و حقوق مردم را در امور به معاش و حيثيت و شرف انسانى پايمال كنى بلكه امتياز تو در نزد خداوند ناشى از سب امتيازى است كه بايد خود در برابر مردم انجام دهى.
9 ـ زمامدار هرگز نبايد در امورى كه مسؤوليتش به عهده او است و چشمان مردم آنها را مى بيند خود را به غفلت و نفهمى بزند وقتى كه مى گوييم فلان كار وظيفه آن شخص است در حقيقت معنايش اين است كه شخصيت آن شخص در گرو انجام آن كار به عنوان وظيفه است و لازمه اين كلام حضرت است كه توجه شديد و جدى تلقى كردن خود شخصيت است; و سستى و غفلت به وظيفه مساوى بحث تلقى كردن شخصيت است. لذا زمامدار و هر مقام مسؤول ديگر نبايد با زدن خود به غفلت و نفهمى از خوذ طفره رود. زيرا كه طفره رفتن علاوه بر اين كه شديدترين اهانت و تحقير به شخصيت خويش و زير پا گذاشتن كرامت آن است و براى ديگران نيز قابل هضم و تأويل و تفسير نيست.[1]