آغاز دست و پنجه نرم کردن گفتمانها برای انتخابات 92

در این بین از ابتدای سال جاری حمله به مباحث اقتصادی از سوی جریان خاصی در عرصه سیاست زیاد دیده می شود و جریانی که خود را فن سالاران نظام می خوانند و هر یک با موج سواری بر روی یک مشکل اقتصادی و نشان دادن آن به عنوان یک بحران، خود را فرشته نجات جامعه معرفی می کنند.
انتقاد به مدیریت کشور استراتژی اصلی جریان تکنوکرات کشور است که با جمع کردن اصلاحطلبان و اصولگرایان زیر پرچم اکبر هاشمی رفسنجانی جمع نامتقارنی را بوجود آورده که کلیدواژه «وحدت ملی» را تکرار می کنند.
هاشمی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه آرمان ضمن
نکوهش اصولگرایان بخاطر دعوایی که بر سر تاثیر تحریم و سوء مدیریت دارند
هر دو را به گردن اصولگرایان انداخت و نتیجه عملکرد آنها دانست و افزود:«
مديريتها هم واقعاً اشكال دارد. من سالها پيش تذكرات جدّي دادم. اين سبك
مديريت در نهايت نميتواند خوب باشد. شايد بعضيها به سوءنيت منتسب ميكنند
اما اينگونه نيست. معتقدم مسئولان، كشور و انقلابشان را دوست دارند و
مسئوليتشان را ميفهمند. ولي عدم كارايي يك مسئله است و بايد در
مسئوليتها كارايي باشد و شرايط يك مدير چه در مقدمه يك بحران و چه در خود
بحران شرايط ويژهاي دارد كه به اصطلاح بحران مديريت و مديريت بحران
ميگويند.» این صحبت های هاشمی در شرایطی است که نتیجه مدیریت به سبک ایشان
در سال 74 تورم 9/49 درصدی بود که عده ای را زیر چرخ دنده های اقتصاد
تکنوکراتیک وی و اطرافیانش له کرد.
علی اکبر ناطق نوری از طرف دیگر به مباحث اقتصادی می پردازد و سوءمدیریت کشور را شماتت می کند و وضعیت بد اقتصادی را ثمره آن می داند و در نهایت با ارائه مدل «وحدت ملی» هاشمی جریان مطبوعش را فرشته نجات مردم می خواند در حالی که امروز آنچه نیاز مردم است سرعت گرفتن قطار پیشرفتی است که در ابعاد مختلف کلید خورده است؛ قطاری که مدارش بر شاغول عدالت حرکت کند.
هاشمی در خصوص مدیریت زمان خود نیز می گوید: «ما در مدت كوتاهي توانستيم در سال اول، تورم را يك رقمي كنيم. البته الان در اين مورد هيچ چيز گفته نميشود اما بعد در اثر اشتباهي كه بانك مركزي و وزارت بازرگاني كردند، يك بار در دو، سه ماه تورم به 49 تا 50درصد رسيد كه اين را هر روز تكرار ميكنند. من در مسافرت بودم، رهبري تلفن كردند و گفتند لازم است دخالت كنيد. من برگشتم و ظرف دو ماه شرايط به وضع قبل برگردانده شد.» این صحبت هاشمی دو چیز را در ذهن متبادر می کند. نکته اول اینکه آقای هاشمی به عنوان رئیس جمهور کشور؛ چطور دو ماه اقتصاد مملکت را رها کرده بودند که در نهایت رهبری شخصا اقدام نمایند و نکته دوم این است که ایشان که خود طی چند ماه تسلطی بر وزارت خانه ها و بانک مرکزیشان نداشته اند چطور نسخه مدیریتی برای زمان حال می پیچیند؟
حسن
روحانی که خود از جمله متهمان اصلی سازش در مقابل غرب است و با کوتاهی در
برابر غرب در کاخ سعدآباد پروتکل الحاقی و تعلیق 10 ساله فعالیت های هسته
ای ایران را پذیرفت؛ که اعتراضات دانشجویی و مردمی را به دنبال داشت و رهبر
انقلاب نیز با برخوردی تند با این موضوع خواستند همان دولتی که پلمپ هسته
ای را زده است باید این پلمپ ها را باز کند، ضلع دیگر سخنرانان گفتمان سازش
است که رابطه خوبی هم با اصلاحطلبان دارد و هم با هاشمی و اطرافیانش!
رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با حمایت از طرح دولت وحدت ملی هاشمی؛ اظهار داشت: «وحدت ملی خواسته همه جریانات و تشکلهای سیاسی است. اما طرح دولت وحدت ملی نیز نیاز به دقت نظر بالایی دارد. من بر این اعتقادم که دولت آینده باید فراجناحی باشد و امکان حضور افکار و اندیشههای مختلف در کشور فراهم باشد.»
حجتالاسلام حسن روحانی نیز بر خلاف نظرات صریح رهبر انقلاب در مورد مذاکره با آمریکا؛ گفت: «در شرایط فعلی انتخابات آمریکا در شرف برگزاری است. اما بهطور حتم پس از برگزاری انتخابات و معلوم شدن دولت میتوان در اینباره صحبت کرد. بهطور صریح میتوان گفت کشور ما در 1+5 با آمریکا مذاکراتی را انجام میدهد و فرصت گفتوگو میان دو کشور وجود دارد.»
حسن روحانی که وادادگی برخی
سیاسیون در برابر آمریکا را تکرار کرد با تبیین گفتمان سازش؛ گفت:«مذاکره
[با آمریکا] درباره مسائل غیرهستهای نیازمند زمان کافی برای بررسی است.»(متن صحبت های روحانی را از اینجا بخوانید)
در
شرایطی که گفتمان نظام پیشرفتی است با شاخصه عدالت و بر مبنای مقاومت؛ این
هفته محمدعلی نجفی؛ از اعضای اصلی کارگزاران و کاندیدای احتمالی این جریان
در انتخابات 92 به بهانه سازمان برنامه بودجه به دولت حمله می کند و
دوباره اقتصاد کنونی را بحران اصلی نظام معرفی می کند.
وی که از اعضای اصلی دولت کارگزاران بود و در فشار های اقتصادی سالهای 70 تا 75 حضور مستقیم داشت؛ از راهکارهایی برای خروج از بحران اقتصادی خود ساخته؛ می گوید:« با حذف سازمان برنامه انباشت تجربه ای که نیاز بودهتا تصمیم گیران فعلی با اتکای به آن تجربیات بتوانند، اقدام درستی انجام دهند، از بین رفت»
محمدعلی نجفی که استراتژی های جریان هاشمی را دنبال می کند؛ اقتصاد کشور را یک فاجعه می خواند و می گوید: « اگر سازمان برنامه باقی مانده بود اجازه نمی داد برخی از فاجعه ها در اقتصاد کشور به وقع بپیوندد.
اما راهکار نجفی نیز طوطی وار گونه است و حرف های هاشمی، ناطق، لاریجانی، باهنر و دیگر راست های سنتی را که پیوند خوبی با اصلاحطلبان دارند را تکرار می کند. نجفی پیشنهاد می کند برای برون رفت از وضع فعلی «یک دولت واقعا ملی باید سرکار بیاید»